«شهید سید مصطفی موسوی» روز پنج شنبه ۱۸ آبان ۱۳۷۴ به دنیا آمد و در پنج شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۴ و تنها ۳ روز پس از قدم گذاشتن به سن ۲۰ سالگی، در سوریه، جام شهادت را نوشید. مصطفی که از نسل دهه ۷۰ بود، بر خلاف خیلی از هم نسلهایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند. شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد.
انگیزه برای حضور در جمع مدافعان حرم اهل بیت(ع) سن وسال نمیخواهد، آگاهی و اشتیاق میخواهد، دلی قرص و شجاعتی مثال زدنی. وقتی همه اینها در دل دردانه پسری که تنها چند روز مانده تا ۲۰ ساله شود، جمع میشود، دیگر کسی همچون سید مصطفی برای رفتن سر از پا نمیشناسد. آنقدر بی تاب رفتن میشود که همه، از جمله پدر و مادرش به این نتیجه میرسند که نمیتوانند مانعش شوند. شوق رفتن او را از این دنیای خاکی کند و با خود برد.نابغه کوچک مدافعان حرم، جوانترین شهید مدافع حرم ایرانی و القاب مختلف دیگری که هیچکدام نمیتواند به تنهایی گویای دل بزرگ این شهید باشند.
مادر شهید موسوی میگوید: به دوستانش گفته بود دعا کنید تا محرم تمام نشده، من هم شهید شوم و پیش شهید باقری بروم که روز آخر محرم، او هم شهید شد. وقتی اعلام کردند جوانترین شهید مدافع حرم است، خیلی خوشحال شدم وخدا را شکر کردم که باعث سربلندی وافتخارم شد.
شهید سید مصطفی موسوی که از نسل دهه ۷۰ بود، برخلاف خیلی از هم نسل هایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان وگوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی میخورند. شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد. آخرین کلام شهید:مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای “هل من ناصر” را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
در جواب حرفهایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای “هل من ناصر” شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان میخواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری میکنم بروم، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) را چه میدهی؟» من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من میگفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.»کتاب ۲۰ سال و ۳ روز شرح زندگی وخاطرات این شهید بزرگوار است.
کتاب راه ستاره ها ۱۹ موضوع : بررسی زندگی و خاطرات شهید کریم بهرامی معاون عملیات قرارگاه حمزه سید الشهدا نزسا در عملیات فتح جاسوسان و درگیری با پژاک در مناطق شمالغرب کشورنویسنده: سید محمود ادامه مطلب…
نماهنگ تخریبچی: شهید ابراهیم رشید تهیه کننده: حمیدرضا راوشتدوین: علی کنگاوریترانه سرا: مجید فاضلیخواننده: رامین سائلیتنظیم: رامین حسینیمیکس و مسترینگ: مجید فاضلیسال تولید: ۱۴۰۰تهیه شده در اتاق فیلم و موسیقی موسسه فرهنگی هنری میقات
کتاب راه ستاره ها ۱۸ موضوع : بررسی زندگی و خاطرات شهید محمد عبدالله پور از شهدای یگان ویژه صابرین نزسا در عملیات فتح جاسوسان و درگیری با پژاک در مناطق شمالغرب کشورنویسنده: سید محمود ادامه مطلب…
0 دیدگاه