شهید علی اصغر شیردل
شهید علی اصغر شیردل در سوم خرداد سال ۱۳۵۷، مصادف با ۱۵ رجب متولد شد. او فرزند دوم و تنها پسر خانواده بود. در سن ۱۸ سالگی به استخدام سپاه پاسداران درآمد و همزمان تحصیلاتش را در رشته مهندسی سخت افزار ادامه داد. وی در سال ۸۴ در ۲۷ سالگی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک فرزند ۹ ساله به نام امیرعلی است.
علی اصغر شیردل در سال ۹۴ به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد که پس از ۴۸ روز حضور در منطقه در ۳۰ اردیبهشت همان سال بر اثر اصابت تیر به پهلو به شهادت رسید. پیکر این شهید یک سال پس از شهادت به کشور بازگشت.
هدی کمالیان همسر شهید مدافع حرم، علی اصغر شیردل سال ۸۴ با او ازدواج کرد. خاطرات ۱۰ سال زندگی مشترک، این روزهای او را میسازد. هدی کمالیان در مدت یک سال بعد از شهادت شوهرش، تلاش زیادی برای معرفی این دلیر مرد مدافع حرم کرده است تا به عقیده خود دِین خود را به عنوان همسر شهید به مقاومت ادا کند. او محکم و قاطع از شجاعت همسرش میگوید: هرکسی شاید لیاقت همسر من را پیدا نکند. این شهدای مدافع حرم به لطف خدا با خون خودشان ریشه داعشیها، صهیونیستها و آمریکاییها را قطع میکنند و زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) خواهند شد. ما همسران شهدای مدافع حرم پشت سر شوهرانمان ایستادهایم تا نقشه شوم صهیونیست و امپریالیست را با حجاب و ایمان خود بر باد دهیم.
مادر شهید مدافع حرم علیاصغر شیردل در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در بیان خاطرهای اظهار داشت: علیاصغر در سوریه شهید شد. یک سال پس از شهادت، پیکرش بازگشت. روزی بر سر مزار پسرم رفته بودم که یکی از دوستانش به سمتم آمد و گفت «میخواهم خاطرهای برای شما تعریف کنم تا قلبتان آرام شود. چند روز پیش به معراج الشهدا رفته بودم. به مسئول معراج الشهدا گفتم یک شهید بیاورید میخواهم برایش زیارت عاشورا بخوانم تا آرام شوم. آنها تابوت یک شهید را آوردند که روی آن نوشته شده بود، علی اصغر شیردل.» از من پرسید که علی اصغر کی شهید شد و چطور پیکرش بازگشت.
وی افزود: دوست علی اصغر به من گفت «با علی اصغر برای تفحص شهدا به کرمانشاه رفتیم. آن موقع علی اصغر ۲۰ ساله بود. یک شهید تفحص کردیم. علی اصغر خودش را روی استخوانهای شهید انداخت و گفت خدایا من را هم همینطور شهید کن و استخوانهایم را همینگونه برای مادرم ببرند. علی اصغر همانطور که دلش میخواست شهید شد و همانطور که دلش میخواست برگشت.»
وصیتنامه شهید
بسمالله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الاالله، اشهد ان محمدا رسولالله (ص) و اشهد ان علی ولیالله (ع)
بعد از عرض سلام و احترام خدمت آقا امام زمان (عج)، چند نکتهای را خدمت خانوادهی عزیزم عرض مینمایم: با توجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمینهایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و با توجه به بیم بیحرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسولالله (ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار “کلنا عباسک یا زینب (س)” جامهی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.
و این نکته را لازم به یادآوری میدانم که این انتخاب کاملاً از روی عقل و بر اساس باورهای دینی من شکلگرفته و هیچ شخص و یا عامل دیگری در تصمیمگیری من دخیل نبوده است.
پدر و مادر عزیزم؛ هر آنچه در دنیا از لحاظ معنوی و معرفتی کسب نمودم را مدیون رزق حلال و تربیت اسلامی شما عزیزان هستم و میدانم که هیچگاه و هیچگاه نمیتوانم حتی لحظهای جبران زحمات شما را نمایم.
از صمیم قلب از شما سپاسگزارم و عاجزانه خواهشمندم مرا عفو نمایید و اشتباهات و قصور مرا از روی جهل و نادانی بدانید. وقتی بین شما نیستم نیز مرا از دعای خیر فراوان خود محروم ننماید که درواقع وقتی در بین شما نیستم بیشتر از قبل به دعای خیر شما نیازمندم.
خواهران عزیزم؛ شما نیز مرا حلال کنید و همواره به یاد داشته باشید که محتاج دعای خیر شما عزیزان هستم.
مادر، پدر و خواهران عزیزم؛ هیچگاه بابت نبود من، هیچ شخص و یا هیچ ارگان و سازمانی را مقصر ندانید و با صبر زینب گونه مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید و همانطور که در بالا یادآوری کردم، این انتخاب بر اساس احساس تکلیف و ادای دین به خاندان رسولالله (ص) صورت گرفته است.
همیشه و در تمام اوقات صبر پیشه کنید و با ذکر نام و یاد خدا به آرامش قلبی و روحی برسید و هرگاه عرصه بر شما تنگ شد همیشه یاد این مطلب باشید که “لایوم کیومک یا اباعبدالله (ص)”. همیشه عاشورا و وقایع آن را به یاد داشته باشید، آن وقت خواهید دید که هیچ روزی مانند عاشورا نیست و هیچ مصائبی بالاتر از مصائب عاشورا نیست. پس گریه و شیون را در حد معمول و معقول انجام دهید. مبادا با گریه و شیون خارج از حد و غیرمعقول باعث شادی دشمنان اسلام شوید. همانطور که گفتم حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید.
همسر عزیزم؛ در طول زندگی مشترکمان فراز و نشیبهای فراوانی را با هم طی کردیم. از آغاز، هدفمان ساختن زندگی مشترک بود. در تمام سالهای زندگی سعی کردم علاقهام را با تمام وجود به شما هدیه نمایم، اما شما میدانید که انسان کامل فقط معصومین هستند.
در طول این مسیر بنده قصورات فراوانی را نسبت به شما داشتم، عاجزانه خواهشمندم مرا حلال نمایید و حتماً برای من همیشه دعای خیر نمایید.
و اما پسر عزیزم، امیرعلی جان؛ شاید شما مرقومه را سالها بعد بخوانی، اما اکنون که به سنی رسیدهای که قادر به خواندن هستی بدان که تمام وجود و هستی من شما هستی. حتی زمانی که در کنار شما نیستم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک خواهم کرد.
پسر عزیزم، شما را به انجام سه عمل بر اساس فرمایش رهبری توصیه میکنم. در طول زندگی همیشه تحصیل، تهذیب و ورزش را سرلوحه امور خود قرار بده و هر سه را بهطور همزمان تقویت کن. اعمال واجب شرعی را هیچگاه ترک نکن و اعمال مستحبی را در حد توان انجام بده. به معصومین (ع) بهویژه آقا امام حسین (ع) عنایت ویژهای داشته باش. هیچگاه خود را خارج از محضر آقا امام زمان (عج) فرض نکن. تمام عرایض و شکوههایت را به محضر ایشان ببر و این را بدان که تا حرکت نکنی برکت جاری نمیشود. دعا و روزه و نماز بهجای خود، اما تا وقتی وارد میدان نشوی اعمال فوق مؤثر نخواهد بود.
در رابطه با تحصیل، سعی کن عالیترین مدارج را کسب نمایی (در رشته مورد علاقهات) و شغلی را انتخاب نمایی که مرتبط با تحصیلات باشد که بهترین علم علمی است که همراه با عمل باشد که خیر دنیا و آخرت در این امر است.
در رابطه با ورزش، حتماً یک رشته ورزشی را مخصوصاً شنا را بهطور کامل بیاموز که صحت جسم در انجام ورزش مداوم است و اسلام نگاه ویژهای به شنا دارد. هیچگاه به مادرت بیاحترامی نکن. اوامر او را انجام بده و همواره خود را فرزند او بدان نه بیشتر از آن. رمز موفقیت، استمرار و تلاش و پشتکار است. در امور فوق، پشتکار داشته باش تا بعد از سالها بتوانی نتیجه آن را ببینی. همانطور که گفتم حتی اگر در کنار شما نباشم، اعمال، رفتار و احساسات شما را درک میکنم. پسرم همواره به یاد من باش و مرا از دعای خیرت محروم نکن.
خانوادهی عزیزم (پدر، مادر، خواهران، همسر و پسرم)؛ مجدداً شما را به صبر دعوت میکنم و از شما میخواهم که با صبر خود مرا در راهی که انتخاب کردم یاری نمایید. با صبرتان باعث آرامش روحی من میشوید.
پدر بزرگوارم؛ از شما خواهشمندم از همکاران، دوستان و اقوام برای من حلالیت بطلبید و در صورتی که دینی دارم از طرف من ادا نمایید. در بین همکاران من طلب مغفرت و حلالیت نمایید.
خواهران عزیزم؛ شما نیز از همسرانتان و خانوادهی خود برای من حلالیت طلب نمایید و در صورت داشتن دینی مراتب را به پدرم منتقل نمایید تا ایشان از طرف من ادا نمایند.
0 دیدگاه